الینا در 18 ماهگی
بالاخره فرشته کوچولوی ما 18 ماهه شد
خدا رو هر روز شکر می کنم به خاطر دادن این هدیه زیبا و ملوس و دوست داشتنی.
خدایا ازت می خوام که مادر لایقی باشم و بتونم در تربتیش موفق بشم.
**************************
وروجک ما خیلی دوست داشتنی و شیطون بلا شده.
اینم از کارایی که میکنه:
*تازگیا وقتی از دست باباش عصبانی میشه بجای اینکه بهش بگه بابا اسمشو صدا میکنه .
*چند وقتیه یاد گرفته برقصه ، با هر آهنگي ميرقصه.
*هرجا قلم و کاغذ میبینه میاره که براش نقاشی بکشم
*وقتی لیوان آب میدم دستش اول یه مقدارش رو می خوره بعد دست می کنه تو لیوان و آبا رو به همه جا میریزه.
*عاشق صحبت کردن با تلفنه . وقتی کسی زنگ میزنه یه ربع ساعتی باهاش صحبت میکنه.
*تازگیا عاشق عمش شده صبح تا شب 1000 بار میگه عمی ،یه وقتایی تلفن میاره که من زنگ عمش بزنم تا باهاش حرف بزنه. جالب اینجاست که وقتی زنگ عمش میزنیم همین که صداشو میشنوه میگه عمی احسان یعنی گوشیو بده به عمو احسان.
*بیشتر وسايل اطرافشو ميشناسه : تي وي - کنترل تی وی- ساعت -کامپیوتر- صندلی -میز - فرش -آشپزخونه - يخچال - حمام - دستشويي - عروسكاش - اسباب بازياش - درخت - گل
*همه اعضای بدنشو میشناسه اسم هر کدومو که میگیم دستشو میذاره روش چشم و گوش و شکم و پا ، ....
*12 تیر واکسنشو زدیم روز اول اصلا نمیتونست راه بره همش خوابیده بود ، تا 24 ساعت هم تب داشت.
دختر مهربونم واقعا خانوم بود هزار ماشاله با اینکه تب داشت و بی حال بود ولی اصلا اذیتم نکرد.
*دیگه اینکه الینا 10تا دندون داره. 6تا بالا و 4تا پایین.
نتیجه چکاپ 18 ماهگی:
وزن :kg 10
قد : 84 cm
دور سر :
کلمه های جدیدی که میتونه بگه :
با علی : بابا علی
بستنی
عمی: عمه
ماماچو : مامان جون (مامان بابایی)
بابا چو : بابا جون (بابای بابایی)
عمی احسان : عمو احسان
یچون : کفش (این یه کلمه یزدیه و هیچ ربطی به کفش نداره نمیدونم از کجا یاد گرفته)
آلو : الو (تلفن ، موبایل)
پتو
دای : دایی (چون از خونواده من دوریم و دیر به دیر اونارو میبینه هیچکدومشونو نمیشناسه فقط تونستم دایی یادش بدم)
بیشین : بشین
پاشو
ماشین
ماش :ماست
گوش
گوش : گوشت
دس : دست
لطفا برای دیدن عکسا برین ادامه مطلب:
وقتی الینا آب میبینه
منم بشینم اینجا بازی کنم
اِاِاِاِاِاِاِ چرا برعکس نشستم؟
دوباره امتحان کنم
بالاخره تونستم بشینم